معنی شبه جزیرهای در اروپا
حل جدول
بالکان
ایبری
شبه جزیرهای در شمال اروپا
اسکاندیناوی
شبه جزیرهای در غرب اروپا
ایبری
جزیرهای در اروپا
کرس
شبه جزیره اروپا
اسکاندیناوی
شبه جزیرهای در آسیا
آناتولی، مالایا
مالایا
شبه جزیرهای در چین
ماکایو
شبه جزیرهای در روسیه
تایمیر
شبه جزیرهای در هند
دکن
شبه جزیرهای در عراق
فاو
لغت نامه دهخدا
شبه. [ش َ ب َه ْ] (ع ص، اِ) مثل. مانند. ج، مَشابه و اشباه و مَشابیه (برخلاف قیاس). (از اقرب الموارد) (منتهی الارب): و بینهما شبه، یعنی هر دو مانندند. (منتهی الارب). رجوع به شِبْه ْ شود.
- وجه شبه، چیزی که مایه و اصل تشبیه شیی ٔ به دیگری باشد، در تشبیه چهار چیز ضروری است یعنی هر تشبیه چهار رکن دارد: مشبه، مشبه به، وجه شبه و ادات تشبیه مثلاً در مثال «دندانی چون مروارید»: دندان مشبه ومروارید مشبه به، وجه شبه سپیدی دندان و ادات شبه «چون » است.
شبه. [ش َ ب َ / ب ِ] (ص نسبی) منسوب به شب. (فرهنگ فارسی معین). || در ترکیب با عدد آید و معنی تعداد شبها دهد: ماه دوشبه. ماه سه شبه. (فرهنگ فارسی معین).
شبه. [ش َ ب َه ْ] (ع اِ) مس زرد. (از اقرب الموارد).
- کوز شبه، کوزه ٔ برنجین. (منتهی الارب): عنده اوانی الشَبَه و الشِبه، نزد اوهست ظرفهای برنجین. (از اقرب الموارد).
معادل ابجد
957